دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» سبک های دلبستگی در دوران کودکی: 6 نکته برای تربیت فرزندان شاد

سبک های دلبستگی در دوران کودکی: 6 نکته برای تربیت فرزندان شاد

سبک های دلبستگی در دوران کودکی: 6 نکته برای تربیت فرزندان ایمن و شاد


سبک های دلبستگی

آیا تا به حال به عنوان یک والدین فکر کرده اید که وابستگی فرزندتان به شما چه تاثیری بر او در بزرگسالی خواهد داشت؟


آیا آنها تبدیل به "پسر مامان" می شوند؟


دلبستگی مفهومی است که اغلب در نقشی که در دوران کودکی و بعد از آن ایفا می کند دست کم گرفته می شود.


چگونه رشد مو را افزایش دهیم؟ مطلب مرتبط چگونه رشد مو را افزایش دهیم؟

بسیار مهم است که والدین یا مراقبین بهترین راه را برای ایجاد وابستگی مثبت در کودکان بیابند. این فرآیند آنها را به صورت کودکان و بزرگسالان سالم از نظر روانی شکل می دهد.


با اطلاعاتی در مورد سبک های دلبستگی مختلف و اینکه چگونه دلبستگی ایمن در کودکان می تواند بهترین ها را در آنها به ارمغان بیاورد، این مقاله چندین سوال در مورد دلبستگی را بررسی کرده و به آنها پاسخ خواهد داد.


این مقاله شامل:

نگاهی به نظریه دلبستگی در دوران کودکی

نقش سبک های دلبستگی در دوران کودکی

چگونه فرزندان ایمن تربیت کنیم

6 نکته برای پرورش کودکانی که از نظر روانی سالم هستند


نگاهی به نظریه دلبستگی در دوران کودکی

جان بالبی روانپزشک کودک را بنیانگذار نظریه دلبستگی می دانند.


چیزی که بولبی را مورد توجه قرار داد این بود که کودکان چگونه با دیگران (به ویژه مراقبانشان) ارتباط برقرار می کنند و چگونه این در ذهن و رفتار آنها رشد می کند.

بولبی هنگام جدا شدن از والدینشان، به ویژه در حضور یک غریبه یا مکانی ناآشنا، متوجه ناراحتی کودکان شد. این امر منجر به توسعه بالبی (1958) شد که امروزه به عنوان نظریه دلبستگی دوران کودکی شناخته می شود.


این تئوری مبتنی بر ایده‌های بولبی است که چگونه کودکان پریشانی، رفتار، از دست دادن و جدایی از مراقب خود را درک می‌کنند. بولبی (1969، 1973، 1980) کتاب های بسیار بدیع و پیشگامانه با عنوان دلبستگی و از دست دادن نوشت .


یکی از شاگردان و همکاران بولبی، مری آینزورث، ایده های خود را یک قدم جلوتر برد. از طریق علاقه‌اش به روان‌شناسی رشد، او با مجموعه‌ای از آزمایش‌های معروف به «وضعیت عجیب» به پیشرفت ایده‌های بالبی کمک کرد .


این یک روش استاندارد بود که بررسی می‌کرد چگونه دلبستگی‌ها بین کودکان مختلف متفاوت است. در "وضعیت عجیب"، مادر کودک را در یک اتاق در یک سری سناریوها و تنظیمات رها می کند: با یک غریبه، کاملا تنها، و با غریبه پس از پیوستن به مادر و فرزند و سپس ترک دوباره. محققان سپس رفتارهای کودک نسبت به مادر را مشاهده کردند و سبک دلبستگی آنها را بر اساس تعامل ارزیابی کردند.


نقش سبک های دلبستگی در دوران کودکی

نقش دلبستگی

تقریباً همه کودکان به یک مراقب دلبستگی پیدا می کنند، اما همه کودکان به طور مثبت به مراقبان خود وابسته نمی شوند و به طور کلی وابستگی مثبت ایجاد نمی کنند.


این بستگی زیادی به پاسخگویی و حساسیت مراقبین به نوزاد دارد .


یک پیوند ایمن که در اوایل زندگی شکل می‌گیرد می‌تواند بر سلامت روان بلندمدت و تاب‌آوری کودکان تأثیر مثبت بگذارد (وینستون و چیکوت، 2016). یک دلبستگی مثبت و مطمئن همه تفاوت را در نتایج زندگی کودک ایجاد می کند، و این در ادامه توضیح داده خواهد شد.


سبک های دلبستگی معمولاً به عنوان ایمن یا ناایمن طبقه بندی می شوند و به نحوه ارتباط یک فرد با دیگری اشاره دارند. سه نوع سبک دلبستگی ناایمن در کودکان وجود دارد. دو مورد از آنها توسط Ainsworth، Blehar، Waters و Wall (1978) کشف شد. سومین (دلبستگی ناسازگار) بعداً توسط مین و سولومون (1986) یافت شد.


تنها یک سبک دلبستگی ایمن وجود دارد که به آن سبک دلبستگی سازمان یافته نیز گفته می شود. قبل از اینکه سبک دلبستگی ایمن را توضیح دهیم، ابتدا به سه سبک ناایمن و نقش آنها در دوران کودکی نگاه می کنیم.


1. نقش یک سبک دلبستگی دوسوگرا (یا مضطرب-مشغول).

کودکانی که دارای سبک دوسوگرا هستند به مراقبان خود می‌چسبند، مضطرب هستند و خود را از اطرافیان و غریبه‌ها محافظت می‌کنند، وقتی مراقبشان می‌رود ناراحتی نشان می‌دهند، اما پس از بازگشت دوسوگرا باقی می‌مانند. آینزورث و همکاران دریافتند که چنین کودکانی در هنگام ملاقات مجدد با مادرشان مقاومت می کنند، حتی به خاطر ترک آنها نسبت به مادرشان پرخاشگری نشان می دهند.


بررسی سبک‌های دلبستگی دوسوگرا در کودکان نشان داد که مادرانی که توانایی مادری خود را کاهش داده‌اند، تمایل دارند فرزندانی با این نوع سبک دلبستگی داشته باشند. این یک سبک دلبستگی چندان رایج نیست و کمتر از 15 درصد از نوزادان این را نشان می دهند.


آیا مدیتیشن می تواند افکار منفی را از بین ببرد؟ مطلب مرتبط آیا مدیتیشن می تواند افکار منفی را از بین ببرد؟

این سبک دلبستگی می تواند وابستگی بیش از حد کودک به مراقب ایجاد کند. کودک به غریبه ها مشکوک است. این به عنوان یک عامل محافظ شهودی عمل می کند، زیرا تضمین می کند که دیگران به آنها آسیب نمی رسانند.


این سبک در نهایت یک کودک چسبنده ایجاد می کند ، که به یک بزرگسال بیش از حد وابسته تبدیل می شود، نگران زمانی که روابط به پایان می رسد و نسبت به نزدیکی با دیگران، به ویژه در روابط عاشقانه، بی میل است.


2-نقش سبک دلبستگی اجتنابی – طردکننده

هنگامی که مراقبان از نظر عاطفی در دسترس نباشند، کودکان ممکن است سبک دلبستگی اجتنابی و طردکننده را ایجاد کنند. آینزورث و همکاران دریافتند که این کودکان هنگام جدا شدن از مادرشان و درگیر شدن با غریبه مشابه مادرشان ناراحت نمی شوند. هنگامی که مادر برگشت، برخی علائم اجتناب از خود نشان دادند، مانند اجتناب از تماس چشمی و روی گردانی.


اگر کودکان حساسیت مراقبین خود را نسبت به نیازهای خود تجربه نکنند، ممکن است استقلال جسمی و عاطفی پیدا کنند. در کوتاه مدت، این می تواند به عنوان یک عامل مثبت و محافظ عمل کند. با این حال، می تواند در دراز مدت آسیب زا باشد زیرا آنها از احساسات و نیازهای عاطفی خود جدا می شوند.


در بزرگسالی، چنین افرادی در روابط نزدیک و صمیمی با مشکل مواجه می شوند، زیرا نمی توانند عواطف و احساسات خود را با شریک زندگی خود به اشتراک بگذارند. پایان یک رابطه باعث ناراحتی آنها نمی شود.


3. نقش یک سبک دلبستگی بی نظم

پس از کشف اینکه بسیاری از نوزادان در گروه های دلبستگی ایمن، دوسوگرا یا اجتنابی قرار نمی گیرند، مین و سولومون (1986) نوع دلبستگی نامرتب را توصیف کردند. کودکان – و والدینشان – با دلبستگی نامنظم، سردرگمی و ترس از خود نشان دادند و رفتارهای یکدیگر را تقویت کردند.


زمانی که کودک مراقبت های منسجمی را دریافت نکرده باشد یا توسط مراقب خود مورد بدرفتاری، نادیده گرفته شدن یا آسیب دیدن قرار گرفته باشد، می تواند دلبستگی نامنظم ایجاد کند. این منجر به ترس و اجتناب کودک می شود، زیرا آنها نمی دانند چه انتظاری دارند. رفتار آنها آشفته است. آنها ممکن است با پرخاشگری یا پریشانی عاطفی پاسخ دهند و نمی توانند خود را آرام کنند.


به طرز عجیبی دیده می شود که کودک به دنبال آرامش و اطمینان از همان بزرگسال است، اما به سرعت دوباره کنار می رود. الگوی آشفته آنها به آنها اجازه نمی دهد احساسات یا رفتارهای منسجمی را تجربه کنند. حتی زمانی که مراقبان بدرفتاری می کنند، کودکان به آنها وابسته می شوند زیرا این طبیعت ذاتی آنهاست.


سبک دلبستگی نامنظم قطعاً ساده نیست زیرا یک الگوی دلبستگی است که از ضربه، ترس، بی اعتمادی و اغلب سوء استفاده به دست می‌آید. کودک با وجود اینکه به دنبال نزدیکی است هرگز نمی تواند احساس امنیت کند. کودک بی نظم ممکن است فکر کند، "آیا می توانم به شما اعتماد کنم؟ بیام پیشت یا از تو فرار کنم؟ من با تو گیج شدم.


4. نقش سبک دلبستگی ایمن

سبک دلبستگی ایمن مطلوب ترین سبک دلبستگی در کودکان است. به بهترین وجه آنها را برای پیشرفت مثبت برای آینده قرار می دهد.


وقتی بچه‌ها سبک دلبستگی ایمن دارند، وقتی مراقبشان از اتاق بیرون می‌رود، ناراحتی نشان می‌دهند، اما وقتی مراقبشان برمی‌گردد، سریع آرام می‌گیرند و آرام می‌شوند.

کودکانی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند، احساس می کنند که توسط مراقبین خود محافظت می شوند و می توانند به آنها وابسته باشند. کودکانی که سبک دلبستگی ایمن دارند، می توانند بیشتر به کاوش و بازی بپردازند و از مراقب خود به عنوان پایگاهی برای شروع کاوش در جهان استفاده کنند.


کودکان دلبسته ایمن سطح بالاتری از بلوغ، افزایش همدلی و رفتار مخرب و عصبانی کمتری را نشان می دهند . با رفتن به بزرگسالی، این کودکان روابط طولانی مدت، مسائل مربوط به اعتماد کمتر و عزت نفس بیشتری خواهند داشت.


بهترین سبک دلبستگی در دوران کودکی کدام است؟

سبک های دلبستگی کودکان به ما این امکان را می دهد که بفهمیم روابط آنها با دیگران در کودکی و بزرگسالی چگونه خواهد بود. سبک های دلبستگی می توانند به ما در مورد انواع چالش هایی که ممکن است کودک در حین رشد با آنها مواجه شود و اینکه چقدر احتمال دارد این چالش ها را مدیریت کند، به ما بگوید.


ما می‌توانیم سبک‌های دلبستگی مختلف را به‌عنوان مدل‌های کاری درونی متفاوتی ببینیم که از رویدادها، تعاملات و روابط ناشی شده‌اند . این مدل مجموعه ای از انتظارات و باورهای کودک در مورد خود، دیگران و روابطی است که بین خود و دیگران دارد.


به عنوان مثال، اگر کودکی احساس کند مورد محبت قرار نمی گیرد و طرد شده است، احساس دوری می کند و رفتار مراقب و الگوی کاری درونی کودک را بیشتر تقویت می کند.


اگر کودک بیش از حد احساس اضطراب و نیاز کند، توجه بزرگسالان را می‌خواهد و در نتیجه مراقب آن چیزی است که رفتار جلب توجه او را نادیده می‌گیرد.


اگر کودکی ترسیده و مضطرب باشد و واکنش والدین ناکافی باشد، این ناهماهنگی می تواند کودک را به سمت احساس ناراحتی بیشتر سوق دهد و این موضوع را تقویت کند که والدین برای او در دسترس نیستند. کودک احساس می کند که ارزش دوست داشتن و مراقبت را ندارد، با این فرض که نمی توان به دیگران برای حمایت و کمک به آنها اعتماد کرد.


سبک دلبستگی ایمن در دوران کودکی کودک را در بهترین موقعیت زندگی قرار می دهد.


کودک ایمن می آموزد که برخی از رفتارهای او با رفتارهای مثبت مراقب او مرتبط است. هنگامی که آنها این پاسخ را دریافت می کنند، احساس می کنند که مورد علاقه و پرورش هستند.


کودکانی که به طور ایمن وابسته هستند، انعطاف پذیرتر، سازگارتر، سرسخت تر، شایسته تر و با اعتماد به نفس خواهند بود و تا بزرگسالی روابط بهتری با دیگران برقرار می کنند و شانس زندگی آنها را بهبود می بخشند. این سبک دلبستگی برای داشتن یک زندگی رضایت بخش بیشتر مورد توجه است.


بنابراین، ما باید تا آنجا که ممکن است برای رسیدن به این سبک دلبستگی در کودکان از سنین پایین - کار آسانی - انجام دهیم. با این حال، والدین مثبت و مراقبت می تواند به طور قابل توجهی به دستیابی به این امر کمک کند.


چگونه فرزندان ایمن تربیت کنیم

اکنون که می دانیم کودکانی که به طور ایمن وابسته شده اند، بیشترین بهره را از زندگی خواهند برد و با پتانسیل کامل خود پیشرفت خواهند کرد، مهم است که بدانیم چگونه می توانید به عنوان والدین به این هدف دست یابید.


موارد زیر بر اساس برنامه "Triple C" است که توسط سازمانی به نام "همه چیزها برای همه مردم" (2021) مستقر در ایندیاناپولیس ایجاد شده است که به کودکان و خانواده ها کمک می کند ارتباطات خود را بهبود بخشند و رفتارهای ناخواسته را کاهش دهند.


"سی سه گانه" برای تربیت فرزندان ایمن

1. سازگاری

سازگاری برای کودکان مهم است تا احساس کنند که مراقبان آنها قابل اعتماد و ثابت هستند، که منجر به احساس ثبات و امنیت می شود.


یک دلبستگی ایمن باید مبتنی بر اعتماد باشد و کودک در صورتی که پاسخ او مناسب باشد به یک مراقب اعتماد خواهد کرد. فرزند شما باید بداند که شما در کنار او هستید و برای رفع نیازهایش به شما تکیه می کند. اطمینان حاصل کنید که فرزندتان می داند که اگر ترسیده، تنها، سرد، تشنه یا گرسنه است، می تواند به سراغ شما بیاید و شما نیازهای او را در اولویت قرار دهید.


2. ارتباطات

ارتباط با رشد کودکان ضروری است. شما باید به صحبت های فرزندتان گوش دهید و به او اجازه انتخاب بدهید تا بتواند خودمختاری به دست آورد، از اشتباهات درس بگیرد و بفهمد که چرا باید از برخی انتخاب ها دوری کرد و برخی دیگر ممکن است برای او مثبت تر باشند.


ارتباط خوب یک مراقب به کودک می گوید که با او به عنوان یک شخص و نه یک کودک رفتار می شود و نظر او نیز مهم است. این به افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس آنها کمک می کند.


3. نتیجه

کودکان باید احساس کنند که هرگز با آنها رفتار منفی نمی شود یا مورد آزار قرار نخواهند گرفت. اگر کودکان از عواقب سخت بترسند، بی ثباتی را تجربه می کنند و از مراقب خود می ترسند.


چنین ترسی ناسالم است و می تواند منجر به سبک دلبستگی نامنظم در کودکان شود که قبلاً توضیح داده شد. در عوض، برای مراقبین مهم است که مرزهای سالمی را تعیین کنند و به کودکان این امکان را بدهند که بفهمند برای کارهایی که می توانند انجام دهند محدودیت هایی وجود دارد.


6 نکته برای پرورش کودکانی که از نظر روانی سالم هستند

چگونه کودکانی از نظر روانی سالم تربیت کنیم؟

برای تربیت کودکانی که احساس امنیت و شکوفایی می کنند، راهبردهای مثبتی برای تربیت کودک وجود دارد که والدین یا مراقبان می توانند از آنها استفاده کنند.


چنین راهبردهایی باعث رضایت بیشتر مراقب و دستیابی به رفاه روانی مثبت در کودکان می شود.


1. اعتماد به نفس و خودپنداره فرزندتان را ارتقا دهید

اعتماد به نفس و عزت نفس فرزندتان را از طریق تحسین و تقویت مثبت، مانند " آفرین ،" " شما شگفت انگیز هستید " و " این فوق العاده است" تقویت کنید. '


جوایز ملموس کوچک مانند زمان بازی اضافی، یک غذای شیرین یا یک فعالیت لذت بخش می توانند به خوبی کار کنند، اما سعی کنید با این موارد بیش از حد جبران نکنید. فرزند شما احساس قدردانی و اشتیاق به عملکرد خوب برای تجربه مثبت ستایش و پاداش خواهد داشت.


اگر بچه‌ها احساس کنند که دوستشان دارند و برایشان ارزش قائل هستند، احتمال موفقیت‌های بهتری دارند. کودکان اگر احساس کنند از آنها قدردانی می شود، دوست دارند تحت تاثیر قرار دهند.


2. به رفتارهای کلامی و غیرکلامی فرزندتان بسیار توجه کنید

توجه به رفتار کلامی و غیرکلامی فرزندتان می تواند به شما این امکان را بدهد که بفهمید چه زمانی ممکن است چیزی کاملاً درست نباشد و چه زمانی کودک شما باید در مورد چیزی صحبت کند.


فرزند شما از علاقه شما به رفاه و تمایل شما برای بیان مشکلاتش قدردانی خواهد کرد. مشکلات در مراحل خیلی زودتر حل می شوند و کودک شما احساس می کند که از آنها حمایت می شود. سعی کنید کودک خود را از درون و بیرون بشناسید.


3. به فرزندتان اجازه دهید اشتباه کند و شکست را تجربه کند

مهم است که اجازه دهید فرزندتان شکست را تجربه کند و بیش از حد از او محافظت نشود.


شکست به ایجاد انعطاف‌پذیری کمک می‌کند و درک، سرسختی، همدلی و میل به موفقیت و غلبه بر موانع را تشویق می‌کند. همانطور که می گویند همیشه خوبی ها با بدی ها همراه می شوند.


4. توانایی خلاقیت فرزندتان را تقویت کنید

اجازه دهید فرزندتان خسته شود. هیچ ایرادی برای آن وجود ندارد. اوقات فراغت اجازه تفکر و خلاقیت را می دهد. در این لحظات، کودکان ایده‌ها و روش‌های جدید تفکر را توسعه می‌دهند، مشکلات را حل می‌کنند، خیال‌پردازی می‌کنند، تصور می‌کنند، در مورد چیزهایی که اتفاق افتاده است فکر می‌کنند و به راه‌هایی برای اصلاح امور برای آینده فکر می‌کنند.


خلاقیت به عنوان یک عامل محافظتی در برابر سلامت روان ضعیف عمل می کند، زیرا مغز را تحریک می کند تا احساسات مثبت را احساس کند، استرس و اضطراب را کاهش می دهد و احساس غرور می دهد.


5. فرزندتان را به ایجاد روابط تشویق کنید

کودکان باید تشویق شوند تا دوستی برقرار کنند و مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنند.


آنها را تشویق کنید تا از نظر اجتماعی در تعاملات رو در رو با دیگران شرکت کنند تا مهارت های ایجاد رابطه خود را توسعه دهند.


ایجاد دوستی مهارت های به اشتراک گذاری و ارتباط را بهبود می بخشد و شخصیت و هویت را توسعه می دهد.


6. الگوی رفتار خوب فرزندتان باشید

نظریه یادگیری اجتماعی و آزمایش معروف « عروسک بوبو » (باندورا، 1977) توضیح خوبی در مورد اینکه چرا کودکان ممکن است رفتار منفی داشته باشند ارائه می دهد. آنها عاشق تقلید هستند. ضروری است که مهارت های زندگی خوب را به کودک خود نشان دهید تا او از همان رفتار مثبت خود الگوبرداری کند.


به عنوان والدین، برای جلوگیری از چاقی و مشکلات سلامتی، به تغذیه سالم فکر کنید. برای بهبود سطح انرژی و تناسب اندام ورزش کنید . به کودکان نشان دهید که به خواب کافی نیاز دارند و استفاده آنها از فناوری دیجیتال را محدود کنید.


به دیگران احترام و همدلی نشان دهید و آنها نیز این را یاد خواهند گرفت. این می تواند به جلوگیری از آزار و اذیت فرزند شما کمک کند. ترویج چنین رفتارهای سبک زندگی سالم در کودک، سلامت جسمی، روانی و عاطفی را بهبود می بخشد و احساس امنیت و ثبات را در آنها افزایش می دهد.


پیام نهایی

نظریه دلبستگی یک مدل قدرتمند است که توضیح می دهد که چگونه اولین تجربیات و روابط بر رشد کودکان و نتایج آنها در بزرگسالی تأثیر می گذارد.


مراقبان باید اهمیت تعامل خود با کودکان را درک کنند، زیرا این امر کودکان را قادر می سازد تا به یک پایگاه دلبستگی ایمن دست یابند که از طریق آن می توانند رشد کنند و شکوفا شوند.


راهبردهای زیادی وجود دارد که والدین می توانند از دوران کودکی با فرزندان خود اتخاذ کنند. اگر والدین از رویکرد صحیح مطمئن نیستند، باید مهارت های خود را بهبود بخشند و با آموزش فرزندپروری مثبت، اعتماد به نفس و آگاهی کسب کنند.


کودک دلبسته ایمن به دلیل تعاملات اولیه زندگی با مراقبین خود، مثبت ترین تجربیات را در سفر زندگی خود به دست خواهد آورد.


در حالت ایده آل، این نتیجه ای است که شما برای فرزندتان می خواهید: کمک های سالم به جامعه، داشتن عزت نفس قوی و روابط بلندمدت موفق، و در نهایت پرورش فرزندانی به همان اندازه جذاب و متعادل برای خودشان.


امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید.


ترجمه مجله ارم بلاگ

منبع : PositivePsychology.com



فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  فروش تجهیزات ویپ   |   تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


آلینز، تجربه لذت‌بخش خرید از سراسر دنیا! آلینز، تجربه لذت‌بخش خرید از سراسر دنیا! مشاهده